کد مطلب:26259
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:23
آيا علت اين كه مسلمان شدن انسانها اختياري است، و هر كس دوست دارد و تشخيص ميدهد، بايد اسلام بياورد و مسلمان شود، براي اين است كه آن عدّه كه خداوند دلهايشان را نرم ساخته، بايد مسلمان شوند، يعني مسلمان شدن جداي اين كه امر عقلي است، امري قلبي است؟
قرآن ميفرمايد: لا اكراه في الدّين قد تبيّن الرّشد من الغيّ؛ در قبول دين اكراهي نيست (زيرا) راه درست از راه منحرف آشكار شده است.(1)
اكراه به معناي اجبار نمودن و عدم اكراه در دين بدين معنا است كه هيچ گونه تحميل واجباري در دين راه ندارد، واساساً اسلام و هر مذهبِ حقّي از دو جهت نميتواند جنبه تحميلي داشته باشد:
1- بعد از آن همه دلائل روشن واستدلالات منطقي و معجزات آشكار، نياز به اجبار نيست. اشخاصي متوسّل به زور و تحميل ميشوندكه فاقد منطق باشند، نه دين اسلام با منطقي روشن و استدلالهاي قوي، كه هر انسانِ بي غرضي را خاشع و خاضع ميسازد.
2- اصولاً دين كه از يك سلسله اعتقادات قلبي ريشه ميگيرد ممكن نيست تحميلي باشد. زور و شمشير و قدرت نظامي در اعمال و حركت جسماني اثر گذار است، نه در افكار و اعتقادات.(2) سِرّ اين كه در ايمان و اعتقاد، اجبار هيچ گونه اثري ندارد اين است كه: دين شامل يك سلسله معارف علمي است كه معارف عملي به دنبال دارد. جامع همه آن معارف، يك كلمه است و آن عبارت است از: اعتقادات. اعتقاد و ايمان از امور قلبي است كه اكراه و اجبار در آن راه ندارد، چون كاربرد اكراه تنها در اعمال ظاهري است، كه عبارت است از حركاتي فيزيكي و بدني، اما اعتقاد قلبي، علل و اسباب ديگري از گونه خود اعتقاد و ادراك دارد و محال است كه مثلاً جهل، علم را نتيجه دهد.(3)
اگر پذيرش دين امري اجباري گردد، هيچ گونه ثمرهاي بر آن مترتب نخواهد بود، چرا كه تا ضمير انسان و عقل، همراهي نكند، هيچ گونه ثمرهاي بر دين داري ظاهري مترتب نيست. پس هر انساني بايد ضمن تحقيق و بررسي صحيح و بدون غرض به دين واقعي آگاه گردد. وقتي مكتب صحيح را شناخت، ناچار بايد به آن معتقد گردد و ديگر دوست داشتن (به معناي اين كه پذيرش دين امري ميلي باشد و بر محور احساسات بي مبنا و بي پايه استوار باشد) مطرح نميباشد، بلكه شناخت، مقدمه پايبندي و اعتقاد عملي است. شناخت دين هم امري عقلي و هم امري قلبي است كه اين دو با هم ياريگر آدمي در دستيابي به حقيقت است.
پي نوشتها:
1. بقره (2) آيه 256.
2. تفسير نمونه، ج 2، ص 205.
3. تفسير الميزان، ج 2، ذيل آيه 256.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.